پسرم هدیه ای از جانب خدا

11 ماهگی

1398/11/15 15:46
نویسنده : مامان شیدا
161 بازدید
اشتراک گذاری

قد: 80 سانتی متر

وزن: 12 کیلو و 400 

آرسام کوچولوی ما شیطنتهاش با بزرگ شدنش بیشتر می شد هم چنان چهار دست و پا راه می رفت البته با سرعت بیشتر دو تا دندون پایینش کامل در اومده بود و هر چی بهش میدادی برای خوردن با همون دندانهای پایین شروع به خرد کردنش می کرد رابطه بسیار خوبی با آرشیدا داشت و هم چنین با آراد و مدام عین جوجه دنبالشون راه میفتاد تا باهاشون بازی کنه ولی آرشیدا و آراد تحویلش نمی گرفتن و بچم چقدر شاکی می شد که بازیش نمی دن توی روروئک در مهد کودک به خوبی می نشست و بازی می کرد و چون کف مهد کودک پارکت بود خوب سر می خورد و همین کمک کرده بود تا بتونه به راحتی بدون کمک بایسته ولی هنوز به تنهایی قدم بر نمی داشت و باید حتما دستش را به جایی تکیه می داد تا بتونه راه بره و خیلی دوست داشت دست تو رو بگیره و قدم برداره . موقع حرف زدن کلمات نا مفهومی را به زبان میاورد که در زیر ترجمه می کنم:

مثلاً اد یعنی آراد_ بو: بیا _ بَبَ: بده _ بابا: بابا_ تیس:جیز_ دا: داغ

با اشاره انگشت تمام منظورش رو می رسوند وقتی آب می خواست به آب سرد کن یخچال اشاره می کرد و وقتی می خواست بره بیرون به در اشاره می کرد و تمامی افراد خانواده را به خوبی می شناخت و با آوردن اسمشون با انگشت نشون می داد.غذاهای مورد علاقش ماکارونی و نودل و تخم مرغ بود و سوپهای میکس شده رو خیلی خوب و راحت می خورد هم چنان شیر مادر می خورت و شیشه شیر رو نمی گرفت و من روزهایی که سر کار می رفتم و آرسام رو مهد اداره می ذاشتم مجبور بودم همچنان یک بار برم اونجا و بهش شیر بدم البته اوایل روزی دوبار می رفتم برای شیر دهی ولی چون بزرگتر شده بود و امکان وابستگی بیشتر داشت دفعات شیردهی رو کم کرده بودم و وقتی مهد بود یکبار شیر میدادم. اما شب تا صبح همچنان برای خوردن شیر بیدار می شد و دفعات بیدار شدنش از 2 ساعت یکبار به 4 ساعت یکبار در شب رسیده بود و همین باعث شده بود من بهتر بخوابم و هم خودم و هم آرسام سرحال تر باشیم در این ماه چون دفعات خوردن عذا در روز به 4 وعده رسیده بود دیگه شیر روز را به سه وعده کاهش دادم و شب هم دو بار شیر می خورد .

 

 

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)