پسرم هدیه ای از جانب خدا

15 ماهگی

1399/3/27 13:40
نویسنده : مامان شیدا
125 بازدید
اشتراک گذاری

وزن:

قد:

کلماتی که ادا می کردی: بابا _ آجی ( به آرشیدا می گه) _ دَدَ _ بوب که منظور توپ است _ آبو که همان آب است - هاپو - نی نی - 

به خوبی غذا می خوردی و خیلی خوب با همه چه بزرگ و چه بچه رابطه خوبی برقرار می کردی عاشق آرشیدا بودی و خیلی ازش حرف شنوی داشتی نننون آرشیدا هم خیلی خوب ازت مراقبت می کرد.به دلیل بیماری کرونا و همه گیری آن و خطری که مردم را تهدید می کرد تمامی ادارات دولتی را دور کار کرده بودند و من دو روز در هفته سرکار می رفتم و فرصت خوبی شده بود تا بیشتر در خانه بمانم و کنار شما ها باشم.هنوز نتونسته بودم از شیر بگیرمت چون وابستگی زیادی داشتی و هر بار که تصمیم به این کار می گرفتم اینقدر بی تابی و گریه می کردی که دلم نمی یومد بر خلاف آرشیدا که خیلی راحت از شیر گرفتمش و اصلا نه خودش اذیت شد و نه من تو خیلی مقاوت می کردی  برای همین به زمان د یگه ای این کار را موکول کردم. البته زمان های شیر دهی را خیلی کوتاه و کم کرده بودم و بیشتر شبها مایل به خوردن شیر بودی و وقتی خودم کنارت بودم اصلا شیشه شیر قبول نمی کردی و به محض اینکه از کنارت بلند می شدم بیدار می شدی تا صبح دو بار بیدار می شدی و شیر می خوردی و هم چنان خوابت به نسبت سنت کم بود و ظهر ها بیشتر از یکساعت نمی خوابیدی و شب هم از ساعت 9 شب تا 7 صبح دو بار بید ار می شدی و شیر می خوردی و دیگه نمی خوابیدی.تصمیم داشتم برای تعطیلات 15 خرداد بریم نطنز و اونجا از شیر بگیرمت ولی به د لیل گرمی هوا نتونستم اما کلی بهت اونجا خوش گذشت و برای اولین بار در استخر آبی بازی کردی.

عاشق این عکس د و نفرتون هستم که خیلی خوشگل می خندین

پاهای خوشگل و توپولیت

پارک جزن

بازی در شهربازی اوپال

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)