دو ماهگی
امروز آرسام رو بردم برای زدن واکسن دو ماهگی بعد از تولدش این دوره دوم واکسن بود اولی در بیمارستان و در حین تولد بود من بیشتر از همه استرس داشتم که الان پسرم چقدر گریه می کنه و همین هم شد خیلی گریه کرد ولی زود ساکت شد قد و و زنش رو همدکتر و پرستار اندازه گرفتن قد:۵۸ وزن :۵/۴۰۰ دور سر: ۳۸ تازه شروع کرده بود به خندیدن و وقتی باهاش صحبت می کردی توی چشمات زل می زد و با دهن باز می خندید عکس العملهاش خوب بود و دست و پاهاش رو آروم آروم تکون می داد و من و آرشیدا و مامان مانی رو به خوبی می شناخت و البته غریبی نمی کرد و هر کسی باهاش حرف می زد بهش می خندید. خوابش در روز کم بود روزها ۳ ساعت منقطع می خوابید و شبها هر ۳ ساعت برای خوردن...