پسرم هدیه ای از جانب خدا

19 ماهگی

1399/7/16 14:52
نویسنده : مامان شیدا
113 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه کم کم به تعداد کلماتی که می گفتی و به زبان می آوردی اضافه می شد ولی همچنان مامان و بابا و ارشیدا رو به خوبی تلفظ می کردی و بدون اشتباه ادا می کردی. دندانهای جلویی هم بالا و هم پایین کامل در آمده بود و نیش رو هم در آورده بودی دندانهای آسیای فک بالا و پایین هم در آمده بود و دیگه تمامی غذاهای سفت رو می تونستی بجوی و بخوری. عاشق بازیهای پسرونه مثل توپ بازی ، ماشین بازی و لگو بودی. اسباب بازی مورد علاقت یک آدم آهنی سخنگوی زرد رنگه که خیلی دوستش داری که مدام باهاش بازی می کنی.  علاقه زیادی به کنترل تلویزیون و تلفن بیسیم داری و اینقدر بهشون ور رفتی و پرت کردی این ور و اون ور که دیگه چیزی ازشون نمونده. اینقدر با آرشیدا قشنگ بازی می کردی که کیف می کردیم وقتی نگاهتون می کردیم توی اتاق دور تا دور خودتون اسباب بازیها رو می ریختین جوری که جا نبود پا بذاری و ساعتها با هم توی اتاقتون سرگرم بازی می شدین و انصافا هم آرشیدا خیلی قشنگ بازیتون رو مدیریت می کرد و تو بیشتر از من به آرشیدا وابسته بودی و اگر روزی در خانه نبود مدام بهونه می گرفتی و نق می زدی .هر روز صبح می سپارمت به خدا که ازت مراقبت کنه چون واقعا اینقدر شیطون و جسور هستی که من بعضی اوقات از پس شیطنتهایت بر نمیام و می ترسم برات اتفاقی بیفته البته خدا رو شکر می کنم پسر نازم که تو سالمی و لبانت پر از خندست و شیطنتهای تو نشانه سلامت و شادی توست خداوند بزرگ خودش حافظ و نگهدارت هست و خواهد بود.

عکس من در 19 ماهگی

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)